Perdic | بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (8810 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	high sticking U	بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	indian check U	سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
Other Matches

	hitting U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hits U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hit U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	gain ground U	ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
	crosses U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crosser U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	cross U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	crossest U	ضربه هوک پس از ضربه حریف
	trompement U	گریز شمشیرباز از ضربه حریف
	double hi U	ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
	hinder U	جلوگیری از ضربه زدن حریف
	double touch U	ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
	holding and hitting U	گرفتن حریف و ضربه زدن
	hindered U	جلوگیری از ضربه زدن حریف
	hinders U	جلوگیری از ضربه زدن حریف
	shoulder block U	سد کردن حریف با ضربه شانه
	hindering U	جلوگیری از ضربه زدن حریف
	hacks U	ضربه خطای دست به بازوی حریف
	stationary tactics U	دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
	hack U	ضربه خطای دست به بازوی حریف
	hacked U	ضربه خطای دست به بازوی حریف
	spear U	ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
	hits U	به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
	force U	تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
	spearing U	ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
	hit U	به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
	forcing U	تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
	spears U	ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
	hitting U	به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
	loop drive U	ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
	speared U	ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
	put away U	ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
	rear takedown with outside leg tackle U	گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
	forces U	تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
	gimme U	ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
	squib kick U	ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
	knockout U	با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
	icing U	ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
	knockouts U	با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
	hold U	گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
	holds U	گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
	clinching U	نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
	clinch U	نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
	clinched U	نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
	clinches U	نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
	away U	بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
	take croquet U	ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
	underhook U	گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
	head and arm U	هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
	croquet U	بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
	loops U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	loop U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	looped U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	side sweep and over under U	گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
	butted U	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
	butt U	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
	butts U	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
	enhancement U	بالابردن
	elevating U	بالابردن
	elevates U	بالابردن
	to put out U	بالابردن
	raises U	بالابردن
	elevate U	بالابردن
	raise U	بالابردن
	to throw up U	بالابردن
	heightens U	بالابردن
	heightening U	بالابردن
	heightened U	بالابردن
	heighten U	بالابردن
	enthrones U	بالابردن
	boost U	بالابردن
	enhancing U	بالابردن
	enhanced U	بالابردن
	enhance U	بالابردن
	enhances U	بالابردن
	boosts U	بالابردن
	elevation U	بالابردن
	boosting U	بالابردن
	elevations U	بالابردن
	boosted U	بالابردن
	lifts U	بالابردن
	lifted U	بالابردن
	lift U	بالابردن
	uplifted U	بالابردن
	enthroned U	بالابردن
	lifting U	بالابردن
	enthrone U	بالابردن
	to key up	بالابردن
	enthroning U	بالابردن
	horse U	بالابردن
	upraised U	بالابردن
	punts U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	punted U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	punt U	ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
	hoists U	با جرثقیل بالابردن
	sublimated U	بالابردن متصاعدکردن
	skyrocket U	بسرعت بالابردن
	skyrocketed U	بسرعت بالابردن
	skyrocketing U	بسرعت بالابردن
	skyrockets U	بسرعت بالابردن
	sublimating U	بالابردن متصاعدکردن
	sublimate U	بالابردن متصاعدکردن
	amplify U	افزودن بالابردن
	hoist U	با جرثقیل بالابردن
	amplifying U	افزودن بالابردن
	to press up U	با فشار بالابردن
	sublimates U	بالابردن متصاعدکردن
	amplifies U	افزودن بالابردن
	hoisted U	با جرثقیل بالابردن
	amplified U	افزودن بالابردن
	impluse response U	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
	face off U	رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
	raise the hand U	بالابردن دست برنده
	to run rup U	جمع زدن بالابردن
	lay back spin U	چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
	sclaff U	ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
	shank U	ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
	elvate U	بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
	placekick U	ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
	challenger U	حریف
	adversary U	حریف
	challengers U	حریف
	foe U	حریف
	adversaries U	حریف
	foes U	حریف
	rivalled U	حریف
	matches U	حریف
	d. cut d. U	حریف
	match U	حریف
	rivaling U	حریف
	competitors U	حریف
	rival U	حریف
	competitor U	حریف
	rivals U	حریف
	opponents U	حریف
	rivalling U	حریف
	rivaled U	حریف
	adversarial U	حریف
	opponent U	حریف
	charges U	حمله به حریف
	dropped U	جاگذاشتن حریف
	copings U	حریف شدن
	sell a dummy U	فریفتن حریف
	drop U	جاگذاشتن حریف
	copes U	حریف شدن
	head butt U	با سر به حریف زدن
	charge U	حمله به حریف
	he was too much for me U	من حریف او نبودم
	end U	زمین حریف
	drops U	جاگذاشتن حریف
	target U	سینه حریف
	victims U	حریف ضعیف
	victim U	حریف ضعیف
	swingman U	همه فن حریف
	jacks of all trades U	همه فن حریف
	jack of all trades U	همه فن حریف
	deliver a series of blows U	بمباران حریف
	playing the man U	بازی با حریف
	dropping U	جاگذاشتن حریف
	razzle dazzle U	فریفتن حریف
	shadows U	چسبیدن به حریف
	ends U	زمین حریف
	cope U	حریف شدن
	shadowed U	چسبیدن به حریف
	adversaries U	حریف کشتی
	i cannot manage him U	حریف او نمیشوم
	adversary U	حریف کشتی
	shadow U	چسبیدن به حریف
	opponent U	حریف طرف
	away U	زمین حریف
	opponents U	حریف طرف
	coped U	حریف شدن
	ended U	زمین حریف
	downfield U	زمین حریف
	targetting U	سینه حریف
	shadowing U	چسبیدن به حریف
	targetted U	سینه حریف
	targets U	سینه حریف
	targeting U	سینه حریف
	targeted U	سینه حریف
	He is jack of all trades . he can cope with any thing . U	همه فن حریف است
	lapped U	رسیدن به حریف جلویی
	bluffing U	حریف را از میدان درکردن
	clinches U	بغل کردن حریف
	manage a person U	حریف کسی شدن
	clinch U	بغل کردن حریف
	clinched U	بغل کردن حریف
	lap U	رسیدن به حریف جلویی
	clinching U	بغل کردن حریف
	go behind U	به پشت حریف رفتن
	utility U	ذخیره همه فن حریف
	kin geri U	لگد به بیضه حریف
	deceive U	فریب دادن حریف
	jink U	فریب دادن حریف
	block U	سدکردن غیرمجاز حریف
	hinders U	مانع حریف شدن
	hindering U	مانع حریف شدن
	hindered U	مانع حریف شدن
	hinder U	مانع حریف شدن
	unanswered U	همردیف نبودن حریف